یک همکار جنسیت‌گرا از من کمک می‌خواهد در شبکه‌سازی. آیا می توانم بگویم نه؟

من اخیراً برای یک فرصت بهتر در یک شرکت دیگر استخدام شدم. یکی از شرکای شرکت سابقم به نشانه قدردانی از کارم به من پیشنهاد داد که در نزدیکی شغل جدیدم با من ملاقات کند و من را به ناهار ببرد. او همچنین خواستار تماس‌های هدشارچی من بود، زیرا او به دنبال این است که خودش حرکتی انجام دهد. در حالی که مشغول غذا خوردن بودیم، اشاره کردم که اکثر اعضای تیم جدیدم، از جمله رئیسم، زن هستند، و تعادل پویا و کار و زندگی بهتر از شرکت قبلی بود. او با این جمله پاسخ داد: «ممکن است به نظر جنسیت‌آمیز به نظر برسد، اما…» و به بیان سخنان تحقیرآمیز درباره زنان ادامه داد.

سوال من: او مرا برای تماس‌های هدشارچی من تعقیب می‌کند. احساس می‌کنم چیزی به او بدهکار نیستم، اما نمی‌خواهم درگیری کنم. باید چکار کنم؟ – نام محفوظ است

از اخلاق شناس:

روشی که مردم می‌آموزند که نگرش‌های جنسیتی آنها نه تنها اشتباه است، بلکه ناخواسته نیز هستند، این است که برای ابراز آن‌ها پاسخگو باشند. شما نمی گویید که این اظهارنظر برای همکار سابق شما غیرقابل توصیف بوده است. به خصوص اگر فکر می‌کنید که بازتابی از جهان‌بینی اوست، اگر به او بگویید که اظهارات جنسی‌گرایانه‌اش باعث شده تمایلی به پیشرفت حرفه‌اش نداشته باشید، به برابری جنسیتی کمک می‌کنید. آیا هزینه برای شما خیلی زیاد خواهد بود؟ با توجه به اینکه شما در یک خط کسب و کار هستید، ممکن است قضاوت کنید که بیگانگی او ایده بدی است – شاید او سعی کند به اعتبار شما به عنوان جبرانی برای فراخواندن او آسیب برساند.

متأسفانه، هیچ راه مستقیمی برای اجتناب از درخواست او بدون ایجاد توهین وجود ندارد. نادیده گرفتن او ممکن است به سادگی باعث شود که او بیشتر شما را آزار دهد، و ظاهراً هدف شما این است که او را از زندگی خود بیرون کنید، نه اینکه او مانند یک زنبور گزنه شده در اطراف شما وزوز کند. شما می توانید برای حفظ آرامش به او آنچه می خواهد بدهید، اما ممکن است وجدان شما را آزار دهد. گزینه نهایی شما این است که مخاطبین خود را در اختیار او قرار دهید، در حالی که به هدشکارچیان از نگرانی های شما در مورد او اطلاع دهید. اگر این کار را انجام می دهید، باید راهی پیدا کنید تا به همکار سابق خود نیز اطلاع دهید که تفسیر او را ناراحت کننده دیدید.

در تعطیلات، برادرزاده نوجوان شریکم پیش من آمد. من قبل از به دنیا آمدن خاله اش با او آشنا شدم، بنابراین او برای من خانواده است. من او را از صمیم قلب دوست دارم و سعی کردم تا جایی که می توانم از او حمایت کنم. من اولین بزرگسالی هستم که به او می گویند. او همچنین به من گفت که با پسری از مدرسه قرار می گیرد.

نکته اینجاست: رفتار پدرش در مورد افراد LGBTQ خطرناک است و پدر در گذشته خشونت آمیز بوده است. او یک بار در حال مستی به شخصی که برای درگ کوئین گرفته بود حمله فیزیکی کرد و نگرش او نسبت به مردان همجنسگرا وحشتناک است. خواهر شوهرم سال ها پیش از او جدا شد، اما برادرزاده ام هنوز نیمی از وقتش را در خانه پدرش می گذراند. بنابراین تمام چیزی که می‌توانم به آن فکر کنم این است که اگر این مرد به خانه پسرش بیاید و با یک پسر بچه بازی کند، چه اتفاقی می‌افتد، که برادرزاده‌ام به من می‌گوید حداقل یک بار این اتفاق افتاده است.

می‌دانم که نمی‌توانم به اعتماد برادرزاده‌ام خیانت کنم و او را به مادرش بسپارم (که ممکن است قبل از اینکه اتفاقی بیفتد، مداخله کند)، اما واقعاً فکر نمی‌کنم که او با پدرش در امان باشد. و او فقط یک بچه است. چگونه به یک پسر 14 ساله بگویم که خانواده‌اش می‌ترسند او را به دلیل همجنس‌گرا بودن قبول نکنند، با پسری که دوستش دارد کنار بیاید چون پدرش می‌تواند همجنس‌گرای خشن باشد؟ – نام محفوظ است

از اخلاق شناس:

این نوجوان خوش شانس است که یک بزرگسال دوست داشتنی دارد که در کنارش به او اعتماد دارد. اما شما به وضوح فکر می کنید که او بهتر است مادرش را نیز به اعتماد خود جلب کند. اولین کاری که باید انجام دهید این است که به برادرزاده خود کمک کنید تا فکر کند که آیا باید به او بگوید، به خصوص با توجه به اینکه ممکن است خطر ناشی از نگرش ها و رفتار ضد همجنس گرایان پدرش را کاهش دهد. حتی می‌توانید داوطلب شوید که وقتی او نزد او می‌آید، در آنجا باشید، اگر فکر می‌کند که مفید است.

اما هر چه برادرزاده شما در این مورد تصمیم بگیرد، باید با او در مورد نگرش های پدرش صحبتی صریح داشته باشید و او را در مورد نگرانی های خود آگاه کنید. پسرهای چهارده ساله عموماً برای همه فراز و نشیب های عاطفی عشق اول آماده نیستند و ممکن است بیشتر از آنچه که باید ریسک کند.

سوال ستون قبلی از خواننده‌ای بود که دوست ثروتمندش اخیراً به او اطمینان داده بود که با دروغ گفتن نامادری پسرش و ادعای دروغ‌گویی نامادری پسرش و مدعی شدن او به عنوان وابسته به مالیات‌هایش برای چندین سال، کمک مالی دانشگاهی برای پسرش دریافت کرده است. این دوست و شوهرش مجموعا بیش از 500000 دلار درآمد دارند. نامه‌نویس ما به اشتراک گذاشت: «تازه فهمیدم که پسرش اکنون در حال دریافت کمک هزینه کامل برای یک کالج خصوصی بسیار گران قیمت است. من قرار است چند هفته دیگر با دوستم به یک سفر آخر هفته بروم، اما از این بابت آنقدر عصبانی هستم که نمی دانم می توانم با او صحبت کنم یا نه. آیا این تقلب است؟ مسئولیت من در این شرایط چیست؟»

اخلاق گرا در پاسخ خود خاطرنشان کرد: «کاری که دوست شما انجام می دهد به شدت اشتباه است و عصبانیتی که احساس می کنید پاسخ مناسبی به آن است. شما دلیل دیگری برای عصبانی شدن دارید. دوستت با گفتن این داستان به تو نشان داد که تو را فردی می داند که در بی تفاوتی او نسبت به مسائل اخلاقی اینجا شریک باشد. Ethicist نامه نویس را از الزام به گزارش این فریب معذور کرد، اما نوشت: «حداقل باید به او بگویید که کاری که او و خانواده اش انجام می دهند منفور و همچنین غیرقانونی است و آنها نباید این کار را در سال آینده انجام دهند. . … دوست همدل شما اساساً در حال بازی رابین هود برعکس است. شاید این دوستی ارزش حفظ کردن را نداشته باشد.» (پرسش و پاسخ را دوباره بخوانید اینجا.)

این نیست وضعیت بدون آسیب، بدون ناخوشایند؛ این دزدی مقدار زیادی پول است، احتمالاً ده ها هزار دلار، که باید به دست یک دانش آموز شایسته تر می رفت. آیا اخلاق گرا از چشم بستن و گزارش نکردن دوستی که بانک را دزدیده است حمایت می کند؟ البته که نه. تفاوت در چیست؟ کریگ

من ایده اخلاق شناس را دوست دارم مواجهه با دوست با این مفهوم که به نظر می رسد او فکر می کند شما از آن دسته افرادی هستید که چنین تقلبی را تحمل می کنید یا حتی آن را تحسین می کنید. توهین شده بعد از این همه سال، او نمی داند شما کی هستید و اخلاق شما چیست؟ صخره

ممکن است پسر نداند داستان کامل یا درک پیامدهای کلاهبرداری والدینش همانطور که در اخبار اخیر دیده ایم. او کسی است که شاید بیشتر از اخراجش از مدرسه آسیب ببیند. این رکورد ممکن است او را در طول دوران حرفه ای خود دنبال کند. چه مثال وحشتناکی برای یک کودک. پاملا

به جای اخلاق شناس تعبیر رابین هود، آیا می توانیم اذعان کنیم که این جنایت احتمالی یقه سفید است؟ دزدی ده ها هزار دلاری؟ مسلماً هیچ تهدیدی برای خشونت وجود نداشت و آنها از یک جمعیت دارای مزیت اقتصادی هستند هر دوی اینها در نابرابری هایی که در دستگیری ها، محکومیت ها و احکام می بینیم، هستند. من مطمئن هستم که اقدامات آنها منعکس کننده توصیه در میان یک جمعیت “هوشمند” خاص است. نگارنده درست می گوید: حقیر است. رابرت

چند دهه پیشمن یکی از آن بچه های نیازمند مالی بودم که برای هر چهار سال بورسیه تحصیلی کامل گرفتم. من آن هدیه را پایه و اساس شخصی می دانم که از آن زمان به آن تبدیل شده ام. دانشگاه اولین تجربه من از حمایت فکری و تشویق بود. این خانواده چیزی بیش از پول دزدیده اند. وانداجون