من خانه ای داشتم که باید از آن سپاسگزار باشم. حالا دارم می جنگم تا دیگران نیز همین را داشته باشند (نظر)

در سال 1999 ، من تصمیم وحشتناکی گرفتم که در جنایاتی شرکت کنم که چندین خانواده را ویران کرد و باعث ترس در کل جامعه شد. تا وقتی که من 20 ساله بودم ، من با دو شریک جنایت در یک سری سرقت ها شرکت کردم ، که آخرین آنها به طرز غم انگیزی منجر به مرگ یک مرد شد.

همانطور که من را سوار ماشین جوخه می کردند و پدر و مادرم را که گریه اشک دلشکستگی را تماشا می کردند ، درک کردم که انتخاب های من نه تنها به خانواده مقتول آسیب می رساند بلکه ناامیدی موجی را برای خودم ایجاد می کند. وقتی یک قاضی کالیفرنیایی من را به 26 سال حبس ابد محکوم کرد ، من تصمیم گرفتم که صدمه زدن به مردم را متوقف کنم و شروع به کار مثبت با وقت خود کنم.

چالشی که با آن روبرو شدم ، تحقق این امر در حالی که در زندان بودم ، بود. زندان مملو از باند ، خشونت و جنگ نژادی ، انبار ناامیدی بود. از فرمانداری گرفته تا پارچه در حیاط ، این افکار رایج این بود که اگر کسی در جمله خود کلمات “زندگی را” داشته باشد ، در پشت میله های زندان می میرد. با فقدان برنامه های توانبخشی و حتی امید کمتر به آزادی ، فضای پریشانی ، نفرت و ناامیدی وجود داشت. علی رغم این محیط سمی ، من تصمیم آگاهانه ای گرفتم که پس از مشاهده دردی که برای خانواده ام ایجاد کردم ، از درگیری باند و سایر مشکلات جلوگیری کنم.
برایانت که در یک وسیله نقلیه حمل و نقل تصویر شده است "این زندگی با لیزا لینگ است."
در سال 2010 ، خودم را در زندان با گروهی از مردها دیدم که تعهد من را برای انجام کاری مفید با زمان خود تقسیم کردند. آنها گرایش دولت به سمت توان بخشی را تشخیص داده بودند و مایل به انجام کارهای سخت مورد نیاز برای آزادی بودند. این محیط ممکن ، قدرت کار گروهی را به من نشان داد در حالی که جزیره تحول و خدمات را در میان آبهای ضد اجتماعی سیاست زندان تشکیل دادیم. این شرایط آب و هوایی جدید با کسب مدرک لیسانس و دو مدرک کارشناسی ارشد ، من را برای ادامه تحصیل رسمی ترغیب کرد. در همین حال ، تیم ما برنامه هایی ایجاد کرد که مردان زندانی را به عنوان مشروبات الکلی و سایر مشاوران مواد مخدر تأیید می کرد ، میزبان کارگاه های آموزشی برای دانشجویان دانشگاه بود ، کتابی را منتشر کرد و بورسیه تحصیلی ایجاد کرد که به یک جوان کمک می کند آموزش چشمگیری دریافت کند.
در حالی که هدف از کار ما انجام کار خوب در زندگی و افزودن ارزش برای جامعه بود ، اما همچنین باعث شد تا فرماندار گاوین نیوزوم تصمیم بگیرد که من از زندان آزاد خواهم شد. من به همراه بسیاری از افراد دیگر که جرات امید داشتند درخواست تسکین می کردم ، اما وقتی ویروس کرونا ویروس دنیا را فلج کرد ، مطمئن نبودم که آیا هرگز به تقاضای رحمت من پاسخ داده می شود.
جیسون برایانت در هنوز از "این زندگی با لیزا لینگ است."
سپس ، در تاریخ 27 مارس سال 2020 ، سرپرستی که از کار من در زندان تمجید می کرد به من اطلاع داد که فرماندار نیوزوم ظرف شش روز دستور بازگشت من را صادر کرد! این خبر با توجه به اینکه تخفیف های فرمانداری معمولاً اجازه می دهد افراد برای آزادی مشروط در نظر گرفته شوند ، یک روند 6 ماهه به خودی خود قابل توجه بود.

در حالی که من اولین کسی هستم که اعتراف می کنم این یک رویا است که به حقیقت پیوسته است ، من همچنین احساس ترس عمیقی از بازگشت به جامعه ای کردم که 20 سال از آن دور بودم. چگونه اوضاع تغییر کرده است؟ کجا زندگی می کنم؟ برای کار چیکار می کنم؟ اینها فقط چند س questionsال بود که هنگام شبهای منتهی به آزادی مشروط در تختخواب بیدار ، در ذهنم می پیچید.

خوشبختانه با عشق و پشتیبانی از همسر و فرزندانم اضطرابم برطرف شد. در ابتدا ، آنها نیز عصبی بودند ، زیرا سوالاتی از واقعیت آزادی قریب الوقوع من گرفته تا اینکه چگونه یک زندگی معمول در خانه با یک مرد 41 ساله که زیر سقف آن زندگی می کند ، به شدت تغییر می کند. در پایان ، ترس ما در همان آغوش اولیه در روز آزادی مشروط من ذوب شد. همانطور که برای اولین طعم من از استارباکس مالیات می گرفتیم ، نمی توانستم تعجب کنم که چرا رنگهای یک جهان آزاد به چشم من می آید.

در روز برایانانت در پارک و خانواده اش در پارک عکس گرفته شده است.
متأسفانه ، حمایت و منابعی که من از آن بهره مند شده ام – پول ، مسکن و فرصت های شغلی به لطف خانواده و شبکه من – به اکثر مردان و زنانی که امروز از زندان به خانه می آیند دسترسی ندارد. در حقیقت ، اکثریت قریب به اتفاق شهروندان بازگشت کننده حداقل دسترسی به خدمات مشاوره ای برای ورود مجدد دارند ، عملا هیچ درک درستی از فضای فناوری که همیشه در حال تغییر است ، ندارند و آموزش حرفه ای محدودی دارند. طبق مطالعه موسسه بروکینگز سال 2018 ، بیش از 620،000 نفر سالانه از زندانها در ایالات متحده آزاد می شوند و تقریباً نیمی از شهروندان بازگشت کننده هیچ درآمد کسب شده برای گزارش اولین سال کامل آزادی خود ندارند. کسانی که قادر به یافتن شغل هستند ، درآمد متوسط ​​10 هزار دلار در سال ، کمتر از حداقل دستمزد در یک شغل تمام وقت دارند.
برایانت در تصویر در زندان در حال آموزش مشروبات الکلی و سایر مشاوران مواد مخدر در زندان است.  همه مردان تصویر شده اکنون در جامعه آزاد و پر رونق هستند.
افراد زندانی سابق نیز در مقایسه با عموم مردم تقریباً 10 برابر بیشتر دچار بی خانمانی یا شرایط زندگی ناپایدار می شوند. و طبق ابتکار سیاست زندان ، حتی با داشتن دیپلم دبیرستان یا GED شانس زندانی سابق برای گرفتن مدرک دانشگاهی ، که می تواند به آینده اشتغال کمک کند ، کمتر از 1 در 20 است. پس از گذراندن دهه ها در داخل جعبه ای که برای مجازات و منزوی کردن ، مردم اساساً از اداره اصلاح و تربیت به داخل جامعه رانده می شوند و انتظار می رود با بالهای توسعه نیافته پرواز کنند.

در این بهار ، هنگامی که من از زندان محروم شدم از نعمت هایم بی سر و صدا تشکر کردم ، نمی توانستم در مورد هزاران زن و مردی که به تازگی آزاد شده اند ، فقط برای مواجهه با مشکلات عظیم در یافتن شغل و شرایط زندگی سالم ، تأمل نکنم. آنچه من هنگام بررسی این مسائل فهمیدم این بود كه كاری كه در حین زندانی كردن شروع كردم حالا كه آزاد شدم نمی تواند و نه به پایان می رسد.

برایانت در ماه اکتبر با خانواده اش تصویر کرد.
من کار در سازمان غیر انتفاعی CROP را شروع کردم و مجدداً در تلاش برای کمک به بازگرداندن زندگی و بهبود جوامع متعهد شدم. در کنار همان مردانی که من در زندان با آنها همکاری داشتم ، تیم CROP کار مهمی را برای هموار کردن راهی برای موفقیت دیگران در هنگام ورود مجدد انجام می دهد. ما از طریق رهبری شخصی و توسعه مهارت های نرم ، آموزش مهارت های سخت ، مسیرهای قابل قبول برای حقوق قابل قبول و مسکن پایدار ، تلاش می کنیم تا “خواهران و برادران” خود را به رنگ آبی مجهز کنیم تا علاوه بر زنده ماندن از ورود مجدد ، بلکه در جامعه نیز رشد کنند.

گفته شده است كه یك جامعه بهترین رفتار را با مجرمان خود قضاوت می كند. من متعجب شدم كه فهمیدم بعضی از ملتها حتی به زبان مادری خود كلمه هایی برای مجرم یا زندانی ندارند. آنها فقط افرادی را می بینند که گزینه های نادرستی انتخاب کرده اند و نیاز به توانبخشی دارند قبل از اینکه دوباره به جامعه برگردند. کشور ما اگر از این طریق به شهروندان زندانی شده خود نگاه کنیم ، کشور ما چگونه می تواند باشد؟ واقعیت این است که قرار است همه ما به زندانیی جمعی خاتمه دهیم و مسائل را با ورود مجدد حل کنیم ، اما کار امروز ما آینده را فردا می سازد. و جامعه ای به بزرگی جامعه ما ارزش سرمایه گذاری در ترمیم را دارد.