شما می توانید Bridezilla را در اتاق استراحت نادیده بگیرید

سوالات مربوط به دفتر، پول، شغل و تعادل بین کار و زندگی را به این ایمیل بفرستید [email protected]. نام و موقعیت مکانی خود یا درخواست ناشناس ماندن را درج کنید. نامه ها قابل ویرایش هستند.

من برای چک غیرانتفاعی و زنده کار می کنم. من و همکارانم یک اتاق ناهار و ناهار مشترک داریم. یکی از همکاران من در حال ازدواج است و ناهارهای زیادی را صرف بحث در مورد برنامه های عروسی زیاد خود کرده است. من و شوهرم با دوچرخه به دادگاه رفتیم تا ازدواج کنیم، بنابراین گوش دادن به چالش های سازماندهی عروسی که حداقل 100000 دلار هزینه دارد بسیار تکان دهنده است. من کل صنعت عروسی را مضحک می دانم و این سطح از امتیاز برای من ناآشنا است. سعی می کنم تا جایی که می توانم کوک کنم.

همکاران من قصد دارند یک ناهار میزبانی کنند و یک هدیه عروسی برای او بخرند. بودجه ام به شدت تنگ است و ناهارم را هر روز سر کار می آورم چون پول اضافی ندارم. من نمی خواهم ناهار بخرم یا به هدیه کمک کنم. من به اکثر اهداف کمک می کنم (همکارانی که اعضای خانواده خود را از دست می دهند یا در حال بچه دار شدن هستند). با این حال، من نمی توانم خودم را در حال خرید هدیه برای کسی که به عنوان حق ارائه می کند، ببینم. تصمیم گرفتم ایمیل را نادیده بگیرم و از کار آن روز اجتناب کنم. چگونه باید با این وضعیت رفتار کنم؟

– ناشناس

به نظر می رسد که شما در اینجا کمی رنجش دارید، و با توجه به شرایط شما، من درک می کنم. زندگی کردن از چک دستمزد به چک در حالی که مجبور به گوش دادن به کسی است که آرامانه در مورد مسائل اقتصادی عروسی قریب الوقوع خود صحبت می کند، خسته کننده است، به گونه ای که گویی همه می توانند از عهده یک عروسی عجیب برآیند. همکار شما احتمالاً در مورد عروسی خود صحبت می کند زیرا او هیجان زده است. او همچنین کمی گستاخانه و بی‌ملاحظه رفتار می‌کند، زیرا شما همکاران او هستید، نه لزوماً دوستان نزدیک او که ممکن است به نحو مناسب‌تری با آنها درباره چنین موضوعاتی صحبت کند.

واضح است که شما این شخص را دوست ندارید، بنابراین در هدیه عروسی یا ناهار او مشارکت نکنید و به این انتخاب فکر نکنید. زمانی که محل کار از صفحه جمع آوری ضرب المثل عبور می کند، فشار اجتماعی همیشه در کار است، اما شما می توانید در سکوت خودداری کنید یا توضیح دهید که در حال حاضر نمی توانید هزینه های اضافی را بپردازید. اصلاً شرم آور نیست که از مشارکت در چنین چیزی خودداری کنیم.

من در تمام زندگی ام با شرایط مختلف مزمن بیمار بوده ام. در بیشتر دوران حرفه‌ای‌ام یک معتاد به کار بوده‌ام، اغلب در چندین شغل کار می‌کردم و بیش از 40 ساعت در هفته برای تأمین مخارج زندگی‌ام کار می‌کردم. در دو سال گذشته، من یک موقعیت تمام وقت داشتم که دوستش دارم و واقعاً در آن خوب بودم، با یک سازمان غیرانتفاعی که من واقعاً به مأموریتش اعتقاد دارم.

با این حال، درد مزمن و خستگی من بدتر شده است. در ژانویه، من برای تمرکز و پشت سر گذاشتن روز کاری تلاش می کردم. از رئیسم خواستم که به پروژه جدید و هیجان انگیزتری روی آورد. با این حال، به هر حال تصادف کردم و سوختم و مجبور شدم سه هفته مرخصی پزشکی بگیرم. من به سر کار برگشتم، اما بعد از تنها چند هفته تمام وقت، دوباره با مشکل مواجه شدم، بنابراین از من خواستم تا ساعت کاری خود را به 32 در هفته کاهش دهم تا سعی کنم از تصادف دیگری جلوگیری کنم. در این بین، پروژه اصلی من دست نخورده باقی مانده است.

در جلسات اخیر، رئیس من پروژه های فعلی من را برجسته می کند و از سرپرستان و همکاران ستایش می کند. به جای احساس خوشحالی یا غرور، متوجه می‌شوم که فکر می‌کنم: «شما این را می‌گویید تا همه – از جمله خودتان – را متقاعد کنید که من هنوز ارزشش را دارم.» من می دانم که این اضطراب و توانایی درونی شده من در صحبت کردن است، اما نمی توانم آن صدا را از ذهنم بیرون کنم. چگونه می توانم خودم را متقاعد کنم که در واقع هنوز یک کارمند ارزشمند هستم؟

– جورجیا، آستین

لطفا دست از تضعیف خود بردارید! غلبه بر منفی‌بافی درونی‌شده‌ای که نسبت به خود داریم، به‌ویژه در دنیای توانا، می‌تواند دشوار باشد. به راحتی می توان این ایده را پذیرفت که اگر انسان باشی، اگر نتوانی بدون عواقب خود را به زمین بسپاری، شکست خورده ای. این به سادگی درست نیست. زندگی در یک بدن به این معنی است که گاهی اوقات، آن بدن به هر طریقی دچار مشکل می شود. این بازتابی بر ارزش ذاتی یا شایستگی های حرفه ای شما نیست.