جری مندر که تفکر نمادینش او را به ایجاد کمپین های تبلیغاتی برای سازمان های غیرانتفاعی مانند کمپین سیرا در سال 1966 برای مبارزه با طرح ساخت دو سد در گرند کانیون و سازمانی برای افزایش آگاهی در مورد خطرات جهانی شدن اقتصادی سوق داد، در آوریل درگذشت. 11 در خانه اش در هونوکا، هاوایی. او 86 سال داشت.
پسرش کای مرگ را تایید کرد اما دلیلی ارائه نکرد.
در سال 1966، آقای مندر در Freeman & Gossage، یک آژانس تبلیغاتی در سانفرانسیسکو کار می کرد، زمانی که دیوید بروور، مدیر اجرایی کلاب Sierra، درخواست کمک کرد تا مخالفت گروه حفاظت با ساخت سدهای برق آبی توسط دولت فدرال را تنظیم کند. رودخانه کلرادو
تبلیغات تمام صفحه روزنامه ایجاد شده توسط آژانس توجه ملی را به خود جلب کرد و طرفداران این پروژه را در کنگره خشمگین کرد، آنها ادعاهای باشگاه سیرا مبنی بر سیل سدها و هتک حرمت دره را رد کردند.
عنوان یکی از آگهیهای نوشته شده توسط آقای مندر خوانده میشود: «اکنون فقط شما میتوانید گرند کانیون را از غرق شدن نجات دهید… برای سود». این شامل کوپنهایی با پیامهایی بود که خوانندگان میتوانستند آنها را کلیپ کنند و برای مقامات دولتی، از جمله به رئیس جمهور لیندون بی. جانسون و استوارت اودال، وزیر کشور ارسال کنند.
آقای مندر در «70 آگهی برای نجات جهان: خاطرات مصور تغییرات اجتماعی» (2022) نوشت: عمل بریدن و ارسال کوپنها «حداقل به همان اندازه که گیرنده را تحت تأثیر قرار میدهد، فرستنده را رادیکال میکند». او اضافه کرد که برای شخصی که 5000 کوپن دریافت می کند، این اقدام “ممکن است در واقع تأثیر بسیار بیشتری داشته باشد و توجه بسیار بیشتری را نسبت به مثلاً هزاران توییت داشته باشد.”
کمپین – و عوامل دیگر – باعث شد که دولت در اوایل سال 1967 از طرح خود برای ساختن سدها صرفنظر کند. (همچنین باعث شد سرویس درآمد داخلی معافیت مالیاتی باشگاه سیرا را به دلیل تلاش برای تأثیرگذاری بر قوانین لغو کند.)
کار با Sierra Club به آقای مندر کمک کرد تا آیندهای را ببیند که در آن بتواند از مهارتهای بازاریابی خود برای منافع عمومی استفاده کند، نه اینکه به مشتریان کمک کند تا سود را به حداکثر برسانند.
پس از مرگ هاوارد گوسیج، بنیانگذار آژانس تبلیغاتی در سال 1969 و تعطیلی آژانس، آقای مندر به راه اندازی ارتباطات منافع عمومی کمک کرد که به سازمان های غیرانتفاعی و افراد در کمپین هایی مانند مخالفت با توسعه در سانفرانسیسکو و دیگری علیه پروژه آب در سانفرانسیسکو کمک کرد. کالیفرنیای شمالی.
او بعداً به مرکز رسانههای عمومی نقل مکان کرد، جایی که بهعنوان یک همکار ارشد بیش از 20 سال، تبلیغاتی برای گروههای غیرانتفاعی مانند Planned Parenthood، Public Citizen، موسسه جزیره زمین (که آقای بروور آن را تأسیس کرد) و Sierra Club نوشت.
یکی از آگهیهای جلب توجه او برای کمپین حقوق سقط جنین برنامهریزیشده در روزنامهها در سال 1985 منتشر شد. در آن عکسهایی از دو زن به همراه گزارشهای آنها درباره سقط جنین غیرقانونی به نمایش گذاشته شد. عکسی از کلینیک سقط جنین بمباران شده فهرستی از نه دلیل برای قانونی بودن سقط جنین؛ و سه کوپن با پیام های مختلف، یکی خطاب به دادستان کل ادوین میس III.
جونو پولانسکی، مدیر خلاق مرکز رسانه های عمومی، در مصاحبه ای تلفنی گفت: «او یک نوع ضدفرهنگ بود که می خواست چارچوب نگاه مردم به زندگی مدرن را تغییر دهد. در تبلیغات چاپی تمام صفحه که تخصص آقای مندر بود، آقای پولانسکی اضافه کرد: “او می تواند یک مشکل را حل کند و بگوید، “چگونه داستانی را برای مردم تعریف می کنید و به آنها مکانی می دهید تا کاری در مورد آن انجام دهند؟”
جرولد ایروین مندر در 1 می 1936 در برونکس به دنیا آمد و در یونکرز، نیویورک، در شهرستان وستچستر بزرگ شد. پدرش، هری، کسبوکاری در منطقه پوشاک منهتن داشت که آستر لباسهای مردانه میساخت. مادرش ایوا مندر، خانه دار بود. کای مندر گفت که والدین او نمی دانستند که نام پسرشان دقیقاً شبیه اصطلاح سیاسی برای دستکاری در حوزه های انتخاباتی به نفع یک حزب است.
پس از فارغ التحصیلی از مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا با مدرک لیسانس در اقتصاد در سال 1957، آقای مندر در سال 1959 مدرک کارشناسی ارشد خود را در اقتصاد بین الملل از دانشکده بازرگانی کلمبیا دریافت کرد. او مدت کوتاهی در روابط عمومی برای شرکت Worthington در نیوآرک کار کرد. قبل از نقل مکان به سانفرانسیسکو، جایی که در بخش تبلیغات جشنواره بین المللی فیلم سانفرانسیسکو شغلی پیدا کرد.
او به زودی شرکت روابط عمومی خود را افتتاح کرد، که مشتریان آن شامل کمیته، یک گروه تئاتر بداهه بودند. در اوایل سال 1966، او یک تبلیغ جسورانه در The San Francisco Chronicle ایجاد کرد که آنچه را که به یاد می آورد، برنامه ریزی شده پنتاگون برای کودکان ویتنامی را به باد تمسخر می گرفت. در آگهی وعده داده شد که کمیته اسباببازیهای جنگی (دو توصیه عجیب: یک بازوکا پلاستیکی و یک مخزن اتمی که ناپالم را خارج میکند) را برای وزارت دفاع جمعآوری کرده و آنها را از یک هلیکوپتر روی پنتاگون خواهد انداخت.
حرفه تبلیغاتی تمام وقت او خیلی زود با تماس آقای گوسیج شروع شد، او گفت که عاشق تبلیغ اسباببازیهای جنگی است و از او خواست به آژانسش بپیوندد و در آنجا شریک شد.
کار او به طور فزاینده ای منعکس کننده سوء ظن او در مورد تأثیرات اجتماعی فناوری، تبلیغات و تلویزیون بود. این نگرانیها او را بر آن داشت تا «چهار استدلال برای حذف تلویزیون» (1978) را بنویسد، که از جمله ادعا میکرد که این رسانه بینندگان را منزوی میکند، ذهن آنها را کسلکننده میکند و زمینه را برای یک استبداد فراهم میکند.
در دهه 1990، او جهانی سازی اقتصادی را هدف قرار داد که در سازمان هایی مانند سازمان تجارت جهانی، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی تجسم یافت.
در اوایل دهه 1990، او یک اتاق فکر به نام مجمع بین المللی جهانی شدن را با دعوت از رهبران فعالی که نگران تأثیر نامطلوب سیاست های سازمان ها بر استانداردهای جهانی بهداشت و محیط زیست، امنیت غذایی و مشاغل در سراسر جهان بودند، ایجاد کرد.
دبی بارکر، یکی از مدیران سابق انجمن گفت: “او مسائل را درک می کرد، همه رهبران فکری را می شناخت و توانایی زیادی در ترکیب موضوعات بسیار پیچیده و معنادار ساختن آنها برای زندگی مردم داشت.”
در طول دهه بعد، این گروه گزارش هایی را در مورد مسائل مختلف منتشر کرد و جلسات آموزشی چند روزه را با حضور چند هزار نفر در شهرهایی که سازمان ها در آنجا ملاقات کردند برگزار کردند. در نشست سال 1999 سازمان تجارت جهانی در سیاتل، پلیس از گاز اشک آور علیه معترضانی که بخش هایی از مرکز شهر را مسدود کرده بودند، استفاده کرد.
آقای مندر خطاب به جمعیت 1300 نفری در مدرسه سیاتل گفت: «ما در حال ورود به دنیای حاکمیت شرکتها هستیم. او افزود که از میان اقتصادهای برتر جهان، 52 اقتصاد شرکت بودند، و «در حالی که سود شرکت ها بالاتر از همیشه است، دستمزدهای واقعی در حال کاهش است. مدیران عامل شرکت های بزرگ 419 برابر بیشتر از میانگین کارگران خط درآمد دارند.
این اندیشکده عمدتاً توسط داگلاس تامپکینز، محافظهکار و بنیانگذار برندهای پوشاک اسپریت و نورث فیس تامین میشد. او همچنین آقای مندر را به عنوان مدیر برنامه بنیاد اکولوژی عمیق، که به حفظ طبیعت وحشی اختصاص دارد، استخدام کرد.
حرکت این انجمن پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر کاهش یافت زیرا بسیاری از فعالان به سمت اعتراضات ضد جنگ حرکت کردند.
جان کاوانا که ریاست این گروه را بر عهده داشت و مدیر موسسه مطالعات سیاست بود، گفت: “هر بار که با او صحبت می کردم، جری می گفت: “ما باید IFG را دوباره جمع کنیم.” دیگران می گویند که موفقیت آمیز نبود، زیرا ما جلوی آن موسسات را نگرفتیم. اما این کار آنها را کند کرد و شک و تردید را نسبت به آنها افزایش داد.”
از آقای ماندر علاوه بر پسرش کای، پسر دیگری به نام یاری و همسرش کوهن پیک مندر به یادگار مانده است. ازدواج او با آنیکا وسل و الیزابت گارسونین به طلاق ختم شد.